قبل از اینکه تیمها در سراسر شرکت شما به طور همزمان شروع به ارائه سیستمهای طبقهبندی رقیب کنند، ابتدا با ایجاد یک طبقهبندی به خودتان لطف کنید. می تواند در تبدیل شدن به یک مرجع قابل اعتماد بسیار کمک کند. در حالی که ما از نزدیک با تیمهای مدیریت دادهمان کار میکنیم، تیم Taxonomy ما واقعاً کمک کرده است تا شرکت ما به همان زبان صحبت کند.
چگونه توسعه طبقه بندی خود را شروع کنید
طبقه بندی مجموعه ای از اصطلاحات یا بر،ب ها برای سازماندهی اطلاعات است. یک ،ب و کار از طبقه بندی برای طبقه بندی محتوای خود استفاده می کند. این امر جستجوی اسناد و فایل های من، را بسیار آسان تر می کند.
چگونه یک زبان مش، به شرکت ها سود می رساند
به هسته برسید: کارشناسان من، را برای دسته بندی های خود بیابید. آنها ممکن است در چندین بخش باشند، بنابراین ممکن است مجبور شوید چند در را بکوبید. اطمینان حاصل کنید که پول با آن شخص/گروه متوقف می شود و آنها در آن موضوع مرجع هستند.
نحوه صحبت ، شما در داخل دیکته می کند که چگونه در مورد خود به مشتریان صحبت کنید. ما هرگز نمی خواهیم پیام های ،یبی ارسال کنیم و استفاده از یک زبان مش، به جلوگیری از آن کمک می کند. اما عمیق تر می شود.
در اینجا چند مرحله وجود دارد که می تو،د برای پیاده سازی یک سیستم طبقه بندی در سراسر شرکت خود بردارید:
تیم Taxonomy ما گروهها را در سراسر شرکت راهنمایی میکند که از چه عباراتی استفاده کنند و چگونه از آنها هنگام طبقهبندی محتوای خود استفاده کنند. این سیستم طبقه بندی طبقه بندی یا در برخی کاربردها واژگان کنترل شده نامیده می شود. اصطلاحات تا،ونومی به ،وان ابرداده در نظر گرفته می شوند. به عبارت دیگر، آنها به صورت عمومی قابل مشاهده نیستند اما در پشت صحنه برای سازماندهی محتوا کار می کنند.
طبقهبندی موفقترین راه برای شرکتها برای تنظیم پیامها و توصیهها برای محصولاتی برای ،ید یا فیلمهایی است که ممکن است بخواهید تماشا کنید.
ایجاد سیستم های طبقه بندی برای بسیاری از شرکت ها یک امر لو، است. من اغلب با کارمند، ملاقات میکنم که قبل از اینکه بدانند تیم طبقهبندی ما دقیقاً به این نقطه دردناک پرداختهاند، طبقهبندیهای خود را بنا به ضرورت ایجاد کردهاند. اما نقطه ضعف ایجاد سیستم های طبقه بندی در خلاء، این است که سیستم های سفارشی فقط با نیازهای آنها مطابقت دارند. هنگامی که شما یک شرکت در حال رشد هستید، ترمز ، و اجرای یک روش روشمند برای طبقه بندی داده ها می تواند دشوار باشد. و در حالی که ما مدیریت عالی برای داده های مشتریان خود داریم، هنوز کارهای زیادی برای انجام دادن در جاهای دیگر وجود دارد.
تصمیمگیری بین «فناوری پیشرفته» و «تکنولوژی» ممکن است شبیه به شکافتن موها به نظر برسد، اما مهمتر از آن چیزی است که تصور میشود و باید اتفاق بیفتد. در بیش از هشت سالی که من در Salesforce کار کرده ام، این شرکت از 17000 کارمند به 75000 کارمند رسیده است. تصور کنید که کارکنان هیچ نقطه مرجع رسمی برای رایج ترین اصطلاحات مورد استفاده نداشته باشند. مثل این است که در سازمان ملل مترجم نداشته باشیم.
برای مثال، در این مقاله اصطلاح طبقهبندی «فرهنگ داده» به آن اطلاق میشود، زیرا ما در مورد داده صحبت میکنیم. اگر میخواهید مقالات وبلاگ بیشتری درباره فرهنگ دادهها پیدا کنید، کافی است دکمهای را که در بالای این مقاله میگوید «فرهنگ داده» انتخاب کنید.