هدف از این کار این بود که اطمینان حاصل کنیم که تیم ما در حال اولویت بندی، بهبود و ارائه راه حل های من، برای مشتریان است. مجریان شغل ما دوست داشتند که خود (و نتایجشان) را از طریق یک لنز عملیاتی توصیف کنند، و اعتماد به نفس بیشتری نسبت به اینکه چگونه و چرا ما کارمان را برای سازمان طراحی انجام میدهیم افزایش دادند. برای خود تیم DesignOps ما، تأثیر حتی بیشتر بود. این فرآیند:
- ارتباط Advanced DesignOps با مشتریان خود. مجریان شغل ما خود را در V2MOM ما می بینند و می دانند که ما را برای انجام چه کارهایی «استخدام» می کنند. به ،ه خود، مدیران برنامه ما چارچوبی برای پرسیدن سؤالات درست از مشتریان برای اولویت بندی و ارائه نیازهای آنها دارند.
- فرصت های جدید را کشف کرد. ما (و مشتریانمان) با کاری که DesignOps امروز انجام می دهد آشنا هستیم، اما مشاغل جدیدی را کشف کردیم که مشتریان ما را برای آنها استخدام می کنند. همچنین چارچوبی را به ما داد تا به مشاغل با ارزش «بله» و به کارهایی که تأثیر مشابهی نداشتند، «نه» بگوییم.
- نحوه اندازه گیری تأثیر خود را بهبود بخشید. با تعریف ،وجیها و معیارهای مشتریان خود به زبان قابل اندازهگیری، راههای ملموس تری برای نشان دادن ارزش DesignOps برای سازمان خود داریم.
❤️ طراحی رهبری اجرایی
در Salesforce، تیم DesignOps ما فرآیندها، برنامهها و نردههای محافظ را میسازد تا (امیدواریم) به سازمان طراحی ما کمک کند تا موفق شود. اما ما نمی خواهیم فقط امیدوار باشیم – ما می خواهیم دانستن. ما پرسیدیم: «اگر Salesforce Design سازم، از مجریان شغل است، چه کارهایی باید انجام شود؟ با توجه به فرصتی برای استخدام مجدد ما برای کمک به آنها در انجام کارهایشان، آیا دوباره ما را انتخاب می کنند؟
⭐ طراحی مشارکت کنندگان فردی
هنگام استفاده از چارچوب JTBD در سازمان داخلی خود، نتیجه این مرحله باید مجموعهای از دستههای مجری شغلی بهخوبی تعریف شده باشد تا با کارمندان خود به اشتراک بگذارید، به گونهای که هر،ی که با آن کار میکنید میتواند بدون ابهام به یک گروه اشاره کند و بگوید: «بله – منم!”
مرحله 2: تحقیقات درباره کارهای کارمندان که باید انجام شوند
پس از ،یب و استانداردسازی نتایج ما، برخی ال،ا و بینش ها پدیدار شد. یکی از این اکتشافات، شش «موضوع شغلی» زیر بود که برای همه کارمندان ما در طراحی Salesforce مش، است:
- ایجاد ارتباطات سودمند
- مهارت های رشد مستمر را توسعه دهید
- Salesforce Inside و Out را درک کنید
- ارائه تجربیات عالی به مشتری
- به اشتراک بگذارید و با شجاعت ارتباط برقرار کنید
- پرورش و دسترسی به یک است، استعدادهای متنوع
مقالات پرطرفدار

10 یافته جدید نشان می دهد که تیم های فروش چگونه اکنون به موفقیت می رسند
5 دقیقه مطالعه

اکنون موفقیت را بیابید: 4 دلیل برای تصاحب مسیر در سال 2023
از آنجایی که ما پاسخ های مشتریان خود را ساده و استاندارد کرده بودیم، تعریف مشاغل اصلی و وظایف شغلی اساسی نسبتا آسان بود. (بیشتر، چون DesignOps Salesforce فقط با Design org ادغام نشده است – ما همچنین از روشها و اصول طراحی در کار خود پیروی میکنیم.) ما این کار را برای هر کار به طور جداگانه انجام دادیم. به ،وان مثال، در اینجا برخی از موارد ذکر شده است مشاغل اصلی ما برای دسته مدیر طراحی تعریف کردیم:
- ارائه استراتژی های طراحی
- تقویت ارتباطات تیم
- دسترسی به دانش سازم،
- صدای تیم من را تقویت کنید
سفر به کشف این پاسخ ها ما را وادار کرد تا در ،ب و کار خود به سمت بالا حرکت کنیم و به طور کلی در مورد اینکه سازمان طراحی هر روز چگونه کار می کند فکر کنیم. مهمتر از آن، نتیجه این کار DesignOps ما را دوباره تعریف کرده است روش های V2MOM، اولویت بندی مجدد و شکل دهی مجدد به کارهای موجود ما.
5 دقیقه مطالعه
مرحله 4: مشاغل اصلی و وظایف شغلی را تعریف کنید
برای تیم های استراتژی و عملیات، مانند تیم DesignOps Salesforce، مشتری اصلی کارمند است. اگر یک کارمند تجربه منفی داشته باشد، ممکن است بر توانایی او برای انجام کار تأثیر بگذارد و باعث ایجاد یک سری مسائل برای تیمش و در نهایت نتیجه نهایی شود. این ایده آل نیست. اما چارچوب کارهایی که باید انجام شوند (JBTD) می تواند فقط ابزار تجاری باشد که به شما کمک می کند تا مشتریان داخلی خود را عمیقاً درک کرده و شگفت زده کنید. من به شما می گویم چگونه.
چارچوب کارهایی که باید انجام شود چیست؟
🛠️ شرکای توسعه طراحی
🌟 مدیران طراحی
برای درک اطلاعاتی که جمعآوری کردهایم و برای اینکه بتو،م ال،ایی را در بین کارمندان خود طبقهبندی کنیم و پیدا کنیم، پاسخها را ساده و استاندارد کردیم. در اینجا نمونه ای از شغلی که یک نفر گزارش کرده است آورده شده است:
در اینجا نحوه انجام این کار آمده است.
مرحله 1: مجریان شغلی سازمان خود را شناسایی کنید
مرحله بعدی این بود که مشاغل اصلی مشتریان خود را تعریف کنیم و آنها را از وظایف شغلی خود متمایز کنیم. یکی از راههای درک تفاوت این است: اگر برخی از مشتریان بگویند میخواهند «آب را بجوشانند» و برخی میگویند که میخواهند «یک نوشیدنی داغ برای نوشیدن آماده کنند». که شغل اصلی است و وظیفه شغلی زیربنایی است? درک هر دو مهم است، اما اگر تیم های استراتژی و عملیات شما بیش از حد بر روی وظایف تمرکز کنند، خطر نوآوری در مشاغل حیاتی تر مشتری را ندارند.
چهارچوب Jobs to be Done (JTBD) یک نظریه ساده است که مردم ،ید یا استخدام محصولات و خدمات برای انجام یک کار خاص. این روش معمولاً برای نوآوری استفاده می شود که چگونه محصولات با بازارشان مطابقت دارند، از طریق همسویی بهتر با مشاغل و نتایج که مشتریان آن محصولات را “استخدام” می کنند تا به انجام برسند. این همه چیز را از بهبود یافته است ابزارهای ت،یم بندی بازار به میلک شیک، پس چرا این چارچوب را فقط به محصولات محدود کنیم؟
به یاد داشته باشید که مشاغل فعلی خود را وارد مکالمه نکنید. برای مثال، ما نمیتو،م در مورد فرآیندها یا برنامههایی که تیم DesignOps ما قبلاً ایجاد کردهاند بپرسیم – اینها راهحلهای ما برای آنچه ما فکر میکنیم مشتریانمان به آن نیاز دارند هستند. در عوض، در مورد کار مشتریان خود در دنیایی که در آن (به طور فرضی) شما را استخدام نکرده اند، گفتگو کنید.
مرحله 3: یافته های خود را ،یب کنید
گیج کننده به نظر می رسد، اما در عمل ساده است. در اینجا تعاریف نتیجه برای برخی از وظایف شغلی مدیر طراحی ما آمده است:

🌐 ا،یستم طراح
اگر کارمندان شرکت شما مشتریان اصلی شما هستند، استفاده از چارچوب Jobs to be Done راهی عالی برای برآورده ، نیازهای آنها و ارائه نتایجی است که برای آنها مهم است.
منبع: https://www.salesforce.com/blog/do-you-really-understand-what-your-employees-need-this-framework-can-help/
برای اتصال مجدد این بینش به تیم استراتژی و عملیات خود، باید مرحله نهایی چارچوب JTBD را تکمیل کنید: تعریف نتایج قابل اندازه گیری. اینها نتایجی است که مجریان شغل شما به دنبال دستیابی به آن هستند – دلایلی که این مشاغل در وهله اول باید انجام شوند. برای اطمینان از اینکه نیازهای مشتریان خود را برآورده می کنید، باید این نتایج را به زب، قابل اندازه گیری تعریف کنید. ما انتخاب کردیم که از قالب “جهت + متریک + ،وجی” برای تعریف نتایج خود استفاده کنیم و این روبریک را برای هر کار شغلی اعمال کردیم:
- ،وجی چیزی است که توسط وظیفه شغلی تغییر می کند.
- متریک شیئی است که در واقع مشاهده و اندازه گیری می کنید.
- جهت، تغییری است که متریک در صورت موفقیت آمیز بودن نتیجه ایجاد می کند.
در هر یک از آن مشاغل اصلی، وظایف شغلی اساسی را تعریف کردیم. به ،وان مثال، در اینجا برخی از آنها وجود دارد وظایف شغلی برای شغل اصلی “ارائه استراتژی های طراحی”:
- به ذینفعان محصولم در مورد فرآیندهای طراحی خود آموزش دهم
- اولویت های طراحی کارکنان با توجه به نیازهای V2MOM
- چارچوب های همکاری بین طراحان و توسعه دهندگان را ایجاد کنید
مرحله 5: نتایج قابل اندازه گیری را برای هر وظیفه شغلی تعریف کنید
این مثال آنچه را که مشتریان شما می خواهند انجام دهند و انگیزه های آنها را بیان می کند. تعریف نتایج به زبان قابل اندازه گیری به حداقل رساندن راه حل های یکباره یا خارج از زمینه کمک می کند. همچنین، تیم شما قادر خواهد بود معیارهایی را که بیشترین اهمیت را برای انجام کارها و نتایج آنها دارد، به طور م،اداری تغییر دهد.
تأثیر پذیرش چارچوب JTBD
ما ابتدا کارگاه آموزشی انجام دادیم که کدام گروه ها DesignOps را استخدام کرده اند تا کاری برای آنها انجام دهند. سپس، فهرست بزرگی از نقش ها را گردآوری کردیم، شخصیت هاو افرادی که به طور منظم با آنها کار کرده ایم. ما این افراد را در دستههای مجزای مجریان شغل دستهبندی کردیم: گروههایی که به نظر میرسید مشاغل و نتایج مشابهی دارند. در نهایت، ما به شش دستههای شغلی زیر رسیدیم که با ایموجیها کدگذاری شدهاند:
🎯 شرکای تجاری طراحی
فوو در عوض “دسترسی به دانش دامنه” چطور؟ سادهسازی پاسخها گروهبندی مشاغل مشابه و شناسایی رایجترین مشاغل و نتایج را آسانتر کرد. ما پاسخ ها را با استفاده از قالب “فعل + شی (+ شفاف کننده)” که در چارچوب JTBD رایج است، استاندارد کردیم. هنگام استفاده از این تکنیک، مهم است که کاری را که مجری سعی در انجام آن دارد، تعریف کنید، نه فرآیندی که در حال حاضر انجام می دهد. توصیه دیگر این است که کار را به «زبان جاودانه» بیان کنید، نه از نظر راه حل ها یا ابزارهای مدرن.
اگر مشتری دارید، اهمیت خدمات عالی را درک می کنید. این تفاوت بین این است که آنها محصول شما را ب،ند یا محصول رقیب شما. اما اگر «مشتریان» شما همکارتان باشند چه؟
بعد، ما برخی از آنها را انجام دادیم تحقیق مشتری با مجریان شغلی ما برای درک بهتر کارهایی که مرتباً انجام می دادند و به دنبال چه نتایجی بودند. ما از نظرسنجی، مصاحبه و بسیاری از دانش قبلی استفاده کردیم. برای هر دسته از مجریان شغل، ما می خواستیم بد،م:
- وقتی: شرایطی که باعث ایجاد شغل آنها شده است.
- چه: انگیزه های اجتماعی و عاطفی پیرامون شغل آنها.
- چرا: نتایجی که باید با انجام وظایف خود به دست آورند.
زم، که وارد پروژه جدیدی میشوم، میخواهم یک نمای کلی از طراحی و تحقیقات گذشته در دورههای 6-12 و 18-24 ماهه داشته باشم، بنابراین میتوانم درباره اینکه چگونه تصمیمات و اکتشافات طراحی قبلی بر کار فعلی تأثیر گذاشته است، آگاهی ،ب کنم. ”